-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به یاد آب مجاور دلا در این فلواتی بود سراب گمان میکنی مقیم فراتی
2 صنم پرست بدل بر زبان صمد زچه گوئی بکعبه و به بغل در نهفته لات و مناتی
3 اجل زمرگ خلاصت دهد کشی زچه منت عبث زخضر تو ممنون دلا بآب حیاتی
4 مکن بفضل و هنر فخر ای حکیم زمانه که اوست مایه حرمان و آن دگر فضلاتی
5 بجوی عز قناعت بهل تو ذل طمع را که بیش و کم نشود چونکه ثبت گشت براتی
6 زشام تار منالی به روز وصل مبالی مقرر است بخوان جهان عشا و غداتی
7 ببحر جرم تو آشفته سخت مانده غریقی مگر که نوح ز طوفان دهد ز لطف نجاتی
8 تو نوح و عرصه امکان تمام بحر فنایت که دست حق به صفات ای علی که مظهر ذاتی