یاد روی او کتانم را لباس از سلیم تهرانی غزل 565

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد

1 یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد عشق او آیینه ام را روشناس آه کرد

2 تا به ساعد سوده گشت از بس به دل ناخن زدم از تو دستم را فلک آخر چنین کوتاه کرد

3 تخته ی تعلیم لغزیدن ز نعلینش دهد خضر هرکس را که در عشق تو رو بر راه کرد

4 راهزن خضر است اگر توفیق همراهی کند در طریق عشق ما را غافلی آگاه کرد

5 غیر خود کس را نصیب از ذوق تنهایی نداد آنکه با من در محبت سایه را همراه کرد

6 کس نکرد اوقات صرف می پرستی چون سلیم هرچه کرد این پیر دیر، این بنده ی درگاه کرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر