- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد وصلی که دل از هجر خبردار نبود در میان این تن ویران شده دیوار نبود
2 حسن درپیرهن عشق تجلّی می کرد پردهٔ دیده حجاب رخ دیدار نبود
3 داشت جا، فاخته در جامهٔ یکتایی سرو طوق گردن به گلو، حلقهٔ زنّار نبود
4 لیلی پرده نشین این همه دیوانه نداشت یوسف مصر سراسر رو بازار نبود
5 دیدهٔ احول ادراک نمی دید دویی در میان من و یار، اسم من و یار نبود
6 شمع من پیرهنی جز پر پروانه نداشت کار بر سوختگان اینهمه دشوار نبود
7 بلبل از غنچهٔ منقار، به دامن گل داشت خار اندیشه به پیراهن گلزار نبود
8 شب که می زد رقم این تازه غزل، خامه حزین مستیی بود رگش را، که خبردار نبود