- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد بادت که ز من یاد نکردی هرگز دل ناشاد مرا شاد نکردی هرگز
2 کردم آباد به صد خون جگر خانه چشم جا درین منزل آباد نکردی هرگز
3 گوشت ای سیمبر از حلقه زرگشت گران یا تو خود گوش به فریاد نکردی هرگز
4 بارها از لب خود عشوه شیرین دادی فکر جان کندن فرهاد نکردی هرگز
5 یافتی بر سر ما منصب شاهی لیکن کار بر قاعده داد نکردی هرگز
6 حسن ارشاد همین بس که در اطوار سلوک جز به حسن خودم ارشاد نکردی هرگز
7 بنده جامی نکند از تو جز این آزادی که ز بند غمش آزاد نکردی هرگز