1 تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی ناکسم گر فکنم جز تو نظر سوی کسی
2 بر دلت گر گذرم نیست عجب ای دل و دین زآنکه بر بخت جهان می گذری هر نفسی
3 نقطه خال سیاهی که تو بر لب داری فی المثل هست به گرد شکرستان مگسی
4 دل من در غم دیدار تو می دانی چیست در بهاران چو بود بلبل جان در قفسی
5 از سر لطف به فریاد من مسکین رس چون ندارم به جهان غیر تو فریادرسی
6 چه کنم گر نکنم ناله و فریاد و فغان کاروان رفت چرا بانگ ندارد جرسی
7 آن نگارین جفاپیشه چه گویم که چه کرد بی گناهی به من خسته جفا کرد بسی