یادِ آن وقت که از حکیم نزاری قهستانی غزل 1161

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

یادِ آن وقت که با ما نظری می کردی

1 یادِ آن وقت که با ما نظری می کردی بر سر کشته‌ی هجران گذری می کردی

2 بر رگِ جانِ من از ناوکِ مژگان هر دم می زدی تیر و نظر با دگری می کردی

3 هم رقیبانِ حرم را به علی رغمِ حسود می فرستادی و و ما را خبری می کردی

4 روزْ روزم به شبِ وصل زبان می دادی شبْ شبم دفعِ خمار از شکری می کردی

5 هر سحرگاه که از خلوتِ من می رفتی آن شب از گریه کنارم شَمَری می کردی

6 وعده می کردی و بر سرو قبا می بستی بر میان دستِ نزاری کمری می کردی

عکس نوشته
کامنت
comment