جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

از یاد که گردید دلت مسکن از جویای تبریزی غزل 756

غزل 756 ام از 1266 غزلیات

از یاد که گردید دلت مسکن آتش

1 از یاد که گردید دلت مسکن آتش کز سینه جهد آه تو چون جستن آتش

2 اندیشهٔ رخسار تو در سینهٔ عشاق برقی است که خود را زده بر خرمن آتش

3 در محفل می تا رخ رخشان ترا دید پروانه نگردید به پیراهن آتش

4 تا بی تو به گلزار شدم لاله ز هر برگ ریزد به گرییان دلم دامن آتش

5 نوخط شدن عارض او ماتم زلف است چون شب که سیه پوش شد از مردن آتش

6 بر عارض افروختهٔ او خط مشکین موریست که ره یافته در خرمن آتش

7 سرکش شده آن حسن ز آمیزش اغیار این خار چه آویخته در دامن آتش

8 بی سرو تو چون قمری نالان شده پنهان در هر کف خاکستر ماخرمن آتش

9 جویا حذر اولی که دل سخت نکویان چون سنگ مدام آمده آبستن آتش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از یاد که گردید دلت مسکن آتش

شاعر شعر از یاد که گردید دلت مسکن آتش چه کسی است ؟

شاعر شعر از یاد که گردید دلت مسکن آتش جویای تبریزی می باشد.

شعر از یاد که گردید دلت مسکن آتش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر از یاد که گردید دلت مسکن آتش چیست ؟

قالب شعر از یاد که گردید دلت مسکن آتش غزل است

مضمون اصلی شعر از یاد که گردید دلت مسکن آتش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر