غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین از سعیدا غزل 127

غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین کرده است

1 غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین کرده است رسم و آیین رخنه ها در خانهٔ دین کرده است

2 شهسوار عشق در هنگامهٔ جان باختن عیش بی اندیشه را در خانهٔ زین کرده است

3 از شفق هر شب مس افلاک ظاهر می شود گرچه گردون از ریاضت بیضه زرین کرده است

4 می دهد رخ طرح با ما مدعی باز از چه روست بیدق خود را مگر امروز فرزین کرده است؟

5 گر ببندد چشم خودبینی ز ما من، بهتر است زان ریاضت ها که زاهد را خدابین کرده است

6 شانه [زد] بر آن کمر پنداشت مو، مشاطه را دار معذورش که او [کاری] به تخمین کرده است

7 شد سعیدا در خیال این غزل همچون هلال بیت ابروی تو را گویا که تضمین کرده است

عکس نوشته
کامنت
comment