- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین کرده است رسم و آیین رخنه ها در خانهٔ دین کرده است
2 شهسوار عشق در هنگامهٔ جان باختن عیش بی اندیشه را در خانهٔ زین کرده است
3 از شفق هر شب مس افلاک ظاهر می شود گرچه گردون از ریاضت بیضه زرین کرده است
4 می دهد رخ طرح با ما مدعی باز از چه روست بیدق خود را مگر امروز فرزین کرده است؟
5 گر ببندد چشم خودبینی ز ما من، بهتر است زان ریاضت ها که زاهد را خدابین کرده است
6 شانه [زد] بر آن کمر پنداشت مو، مشاطه را دار معذورش که او [کاری] به تخمین کرده است
7 شد سعیدا در خیال این غزل همچون هلال بیت ابروی تو را گویا که تضمین کرده است