رسید باز طپاننده کبوتر از محتشم کاشانی غزل 384

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

رسید باز طپاننده کبوتر دل

1 رسید باز طپاننده کبوتر دل سبک کنندهٔ تمکین ز صبر لنگر دل

2 خرد کجاست که دارد لوای صبر نگاه که شد عیان علم پادشاه کشور دل

3 رسید شاه سواری که در حوالی او به جنبش است زمین از هجوم لشگر دل

4 چو سنگ خورد نهانی تنم به لرزه فتاد ز دیدنش چو طپیدن گرفت پیکر دل

5 پی نشاط فرو کوفتند نوبت غم چو ملک عشق به یکبار شد مسخر دل

6 ازو چه ره طلبیم بهر حفظ جان کردن که جان فریفتهٔ اوست صد برابر دل

7 ز جان محتشم آواز الامان برخاست کشید خسرو غم چون سپاه بر در دل

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر