1 ربودی دل ز چاک سینهٔ من به غارت برده ئی گنجینهٔ من
2 متاع آرزویم با که دادی چه کردی با غم دیرینهٔ من
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دماغم کافر زنار دار است بتان را بنده و پروردگار است
2 دلم را بین که نالد از غم عشق ترا با دین و آئینم چه کار است
1 بهل افسانهٔ آن پا چراغی حدیث سوز او آزار گوش است
2 من آن پروانه را پروانه دانم که جانش سخت کوش و شعله نوش است
1 دل من ای دل من ایدل من یم من کشتی من ساحل من
2 چو شبنم بر سر خاکم چکیدی و یا چون غنچه رستی از گل من
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به