-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 تیغ کز دستِ دوستان باشد زخمش آسایشِ روان باشد
2 یک اشارت ازو به گوشۀ چشم خون بهایِ هزار جان باشد
3 چشمِ او آن کند به یک غمزه کاعتبارِ جهانیان باشد
4 ترکِ جان عینِ زندگی ست ولیک بر گران ترکِ جان گران باشد
5 بگذارد به سُم پرستان خر هر که را غزمِ آسمان باشد
6 هر که بر دوست سود خواهد کرد گو بکن تا که را زیان باشد
7 همه ای دوست آن گهی باشی کز تو نه نام و نه نشان باشد
8 بر کنارِ وصال ننشینی تا ز تو هیچ در میان باشد
9 اگر از خود نزاریا برهی هر چه باقی بماند آن باشد
10 چون ازین عمرِ عاریت برهی بعد از آن عمرِ جاودان باشد