رشک آیدم به عشق خداداد از جویای تبریزی غزل 143

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

رشک آیدم به عشق خداداد عندلیب

1 رشک آیدم به عشق خداداد عندلیب در ناله نیست هیچ کس استاد عندلیب

2 اشکم گلاب گشته ز مژگان فرو چکد هر گه به گوش دل شنوم داد عندلیب

3 گلریزوار از نفسم شعله می جهد آتش فروز دل شده فریاد عندلیب

4 جویا به غیر یار به پیش کسی منال جز گوش گل که می شنود داد عندلیب؟

5 مجلس گل گشته رنگین از نوای عندلیب می فزاید جوش گلشن را صدای عندلیب

6 برگ گل لخت دل و آب و هوا اشکست و آه بی تکلف تحفه ها دارم برای عندلیب

7 ما و او را عشق در یک آشیان پرورده است هیچ کس چون من نباشد آشنای عندلیب

8 نالهٔ من بر سر کوی تو رنگین تر بود در چمن فریادها دارد نوای عندلیب

9 گر فشاند دامن حسنش غباری بر چمن بشکند رنگ از رخ معشوقهای عندلیب

10 پرمکدر گشته ای، جویا به گلشن رو دمی!‏ زنگ از دل می زداید ناله های عندلیب

عکس نوشته
کامنت
comment