- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
رقیمه کریمه بود، یا قصیده فریده، یا کاروان شکر از مصر بتبریز آمد، حاشا و کلا؛ با کاروان مصری چندین شکر نباشد. ,
2 به سر تو که توانگر شود از مشک و شکر هر که را با سر کلک تو سر و کار بود
مثل بنده که بالفعل، شکر اینجا به، من و مشک بخروار بود. نمیدانم از مدح عرض کنم یا مادح یا ممدوح؟ اما جناب مادح طیب الله فاه و جعلنی الله فداه معجز روزگار است و کمال قدرت آفریدگار: ,
4 چنانش آفریده که خود خواسته به فرش جهان را بیاراسته
5 اختر از چرخ بزیر آرد و پا شد بورق گوهر از کلک بسلک آرد و ریزد بکنار
و کان تحت لسانه هاروت ینفث سحرا، و کان حشو بیانه ذهبا و عطرا. ,
7 اما مدح نعم ما قال الحجازی: خط کاجنحه الوایس اغتدی
8 لحسوده کبراثن آلاساد معنی تسلسل کالعقود و انه
رمل مثمن را از حمل مسمن خوشگوارتر فرموده بودند، بحری سالم و وافی، مصون از لغزش های زحاقی، صحیح الارکان، سلیم الاجزاء، تام الضرب و العروض، متوافق الصدور و الابتداء. ,
10 لذوی العقود سلاسل الاقیاد عاجزم از صفات آن عاجز
11 مگر یک دلیری کنم قرینه شرک. قل لو اجتمعت الجن و الانس.
آمدیم بر ممدوح، کانی بالاقرع والناس مجتمعون حوله و مستمعون قوله و هو ایده الله فی الدارین یضحک و یمیل و یقصیر و یستطیل امان است، بعد از این گمان این مرد را نمی تواند کشید. ,
والسلام ,