جهان رانور رویت روشنی از اسیری لاهیجی غزل 228

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

جهان رانور رویت روشنی داد

1 جهان رانور رویت روشنی داد ز قید ظلمت او را کرد آزاد

2 به نور روی تو بیناست چشمم چنین بودست و تا بادا چنین باد

3 بجستم داد دل از وصل جانان هزاران داد جان از داد دل داد

4 غم عشق است درمان دل من مبادا جان عاشق بی غمت شاد

5 وجودم در ازل استاد دانا به عشق و درد و غم بنیاد بنهاد

6 شراب عشق را در کام جان ریخت خراب آباد جانم زان شد آباد

7 بدرد و محنت و غم رفت عمرم همانا مادرم بهر همین زاد

8 ز شوقت حال من سوز است و زاری نیاوردی دمی از حال من یاد

9 اسیری سوخت آخر ز آتش شوق غم عشق تو خاکش داد برباد

عکس نوشته
کامنت
comment