دوش‌ رندی خلوتی‌ خوش خالی از اغیار از قاآنی غزل 19

دوش‌ رندی خلوتی‌ خوش خالی از اغیار داشت

1 دوش‌ رندی خلوتی‌ خوش خالی از اغیار داشت حورش از فردوس و غلمانش ز جنت عار داشت

2 شاهدش خوشتر ز غلمان زانکه‌ غلمان دربهشت ذکر استغفار و آن الحان موسیقار داشت

3 حورالقدوس والقدوس و آن زیبا سرشت الصبوح والصبوح اوراد در اسحار داشت

4 اندر افتادند حالی آندو سیمین تن بهم ‌کاین شغب بسیار و آن دیگر شبق بسیار داشت

5 لب همی سودند برهم آری آن را این‌ سزد کاین به‌لب‌شنگرف وآن برپشت‌لب‌زنگار داشت

6 نغمهای آوخ آوخ خاست زان حورا سرشت کانچنان دلکش‌ نوایی زخمهٔ مزمار داشت

7 گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گفت ما را جلوهٔ معشوق در این کار داشت

8 الغرض با آب غلمان چشمه‌سار حور را شیوهٔ جنات تجری تحتهاالانهار داشت

عکس نوشته
کامنت
comment