-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رندی که پا برون نهد از دیر سرخوشان هست از علوشان برهش فرق سرکشان
2 مجنون وشان وصل کجا زانکه پا نهند با صد هراس و بیم به کوی پریوشان
3 خوش آنکه شد ز دنی و عقبی به میکده دامن کشان ازین و ازان آستین فشان
4 چون در کشید یکدو قدح وانگهش نماند نی از می و نه میکده نی از خودش نشان
5 مخفی است سر کار ازان شد دلیل جهل بر اهل بحث و مدرسه دعوی علمشان
6 روح الله اش ز طارم مهرست جرعه خواه بر بام دیر پیر مغان بین قدح کشان
7 فانی براه فقر و فنا خاک اگر شوی بالای چرخ جای کنی از علوشان