جامی

جامی

جامی
جامی

محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته از جامی غزل 168

غزل 168 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد ساقیا می ده که کار ما به قاضی گفته شد

2 جز می صافی نمی بینم مداوا هرکه را دل مشوش حال ناخوش روزگار آشفته شد

3 خواب کم کن تا رخ مقصود را بینی به خواب زانکه این دولت نصیب چشم شب ناخفته شد

4 چند می پرسم که شاه عشق را منزل کجاست خانه آن دل که از گرد خواطر رفته شد

5 راز پنهان به که بر دار بلا حلاج را آن همه رسوایی از یک نکته ننهفته شد

6 خنده زن در روی من یک بار چون گل کین همه خونم اندر دل گره زان غنچه نشکفته شد

7 جامی از گوش گدا طبعان بود گوهر دریغ خاصه این گوهر کز الماس تفکر سفته شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد

شاعر شعر محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد چه کسی است ؟

شاعر شعر محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد جامی می باشد.

شعر محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد چیست ؟

قالب شعر محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد غزل است

مضمون اصلی شعر محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
جامی

محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته از جامی غزل 168

غزل 168 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات
بنر