-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رند لب تشنه چرا جام شرابی نزند؟ چون کسی بر جگر سوخته آبی نزند
2 هر که خواهد که دمی جام کشد، همچو حباب خیمه عشق چرا بر سر آبی نزند؟
3 شهر ویران کنم از اشک خود، ای گنج مراد تا دم از عشق تو هر خانه خرابی نزند
4 با همه مشک فشانی نتواند سنبل که خم زلف ترا بیند و تابی نزند
5 یار بد خوست، هلالی، طمع خام مکن با حذر باش، که شمشیر عتابی نزند