- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رموز العشق کانت مشکلا بالکاس حللها که آن یاقوت محلولت نماید حل مشکلها
2 سوی دیر مغان بخرام تا بینی دوصد محفل سراسر ز آفتاب می فروزان شمع محفلها
3 دل و می هردو روشن شد نمیدانم که تاب می زد آتشها به دل یا تاب می شد ز آتش دلها
4 به مقصد گرچه ره دورست اگر آتش رسد از عشق چون برقآسا توان کردن به گامی قطع منزلها
5 من و بیحاصلی کاز علم و زهدم آنچه حاصل شد یکایک در سر معشوق و می شد جمله حاصلها
6 بود چون ابر سیر ناقه لیلی که در وادی فغان از چاک دل مجنون کشد نی زنگ محملها
7 چو در دشت فنا منزل کنی یک روز ای فانی ز من آن جانفزا اطلال را فابجدو قتلها