-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخش همت تند و ملک فقر را میدان فراخ نیست از شرط ره آسودن درین فرسوده کاخ
2 شبوه نازکدلان نبود سلوک راه فقر سخت دشوار است بار شیشه و ره سنگلاخ
3 نیست ممکن ترک فقر از من که در عهد ازل بسته ام با فقر عهدی مستحیل الانفساخ
4 بهر آوازی ز کوس فقر یا آوازه ای گوش جان دارد دلم بر روزن کاخ صماخ
5 هر چه داری چون شکوفه برفشان زیرا که سنگ بهر میوه می خورد از دست مشتی سفله شاخ
6 هر دم از عمر گرامی هست گنجی بی بدل می رود گنجی چنین هر لحظه بر باد آخ آخ
7 تنگنای شهر صورت نیست جامی جای تو سوی معنی رو که هست آن ملک را میدان فراخ