1 فرو مایه چون سیر خورده بباشد همه عیب جوید همه شر کاود
2 فرومایه آن به که بد حال باشد ازیرا سیه سار پی برنتاود
1 با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر تا بر تو نوبهار چه مایه گذشت و تیر
2 تا بر سرت نگشت بسی تیر و نوبهار چون پر زاغ بود سر و قامتت چو تیر
1 بر دشمنی دشمنت چو دیدی فعلش، نه نشان و نه داغ باید
2 اقرار بسی برتر از گواهان با روز همی چه چراغ باید؟