قدسیان کین پرده های سبز گردون بسته از جامی غزل 411

قدسیان کین پرده های سبز گردون بسته اند

1 قدسیان کین پرده های سبز گردون بسته اند مهد عیش عاشقان زین پرده بیرون بسته اند

2 آن فسون خوانان که در تن ها به افسون جان دمند پیش آن لعل فسون خوان لب ز افسون بسته اند

3 نوعروس حسن لیلی را به خلوتگاه ناز گوشوار از دانه های اشک مجنون بسته اند

4 چیست دانی غنچه های ناشکفت اندر چمن بلبلان در شاخ گل دلهای پرخون بسته اند

5 در دل از پیکان دری بگشا که راه دیده را بر خیالت مردم از اشک جگرگون بسته اند

6 از خیال آن دو ابرو مردمان چشم ما طاق ها بهر گذر بر روی جیحون بسته اند

7 کس خیال نخل بالایت به از جامی نبست دیگران نخل سخن را گر چه موزون بسته اند

عکس نوشته
کامنت
comment