1 قاسمم، قاسم انوار، که اسرار ازل نیست پوشیده ز من، خلق چه دانند مرا؟
2 همه دانم، بخدا و همه دانم او را همه دانند که اندر همه دانند مرا
1 عشق ما را هزار فن آموخت عشق ما را هزار حله بدوخت
2 عشق ما را هزار بار خرید بار دیگر هزار بار فروخت
1 عاشقم، خسته ام، خراب و یباب غرق دریای حیرتم، دریاب
2 توبه کردم ز عاشقی چندی توبه از توبه کردم، ای تواب
1 چون صبح سعادت ز جبین تو هویداست ما را بتو صد گونه تولا و تمناست
2 تو ساقی جانهایی و جانها بتو شادند در ده قدح باده، که هنگام تولاست