قرطه بگشای و زمانی بنشین از انوری ابیوردی غزل 321

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

قرطه بگشای و زمانی بنشین بیش مگوی

1 قرطه بگشای و زمانی بنشین بیش مگوی روی بنمای که امروز چنین دارد روی

2 در عذر و گره موی ببند و بگشای که پذیرای گره شد تنم از مویه چو موی

3 ای شده پای دلم آبله در جستن تو چون به دست آمدیم دل بنه و جست مجوی

4 سنگ عشق تو چو بشکست سبوی دل من باز باید زدن آخر بهم این سنگ و سبوی

5 انوری پای نخواهد ز گل عشق تو شست گر تو زو دست بشویی چه کنم دست بشوی

عکس نوشته
کامنت
comment