-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پری وشی دل دیوانه میکشد سویش که نیست حد بشر سیر دیدن رویش
2 به نوگلی نگرانم که میدمد چو گیاه کرشمه از در و دیوار گلشن کویش
3 هنوز تیغ نیالوده تیز دستی بین که موج خون ز زمین میرسد به بازویش
4 قیامتست قیامت که صور فتنه دمید جهان ز فتنهٔ نو خیز قد دلجویش
5 ز خاک یوسف گل پیرهن دمد گل رشک اگر به مصر بردبار از چمن بویش
6 چه رغبت است که سر بر نمیتواند داشت ز مزرع دل مردم چرنده آهویش
7 ز دور کرد شکاری مرا رساند از سحر خدنگ نیمکش غمزه چشم جادویش
8 لبش خموش و زبان کرشمهاش گویا ز نکته پروری گوشههای ابرویش
9 چو محتشم به نخستین خدنگ او افتاد هزار بوسه فلک زد به دست و بازویش