1 به شرط آنکه هر کاو مست گردد شود زاین تابخانه تا به خانه
2 وگر او با حریفی مست خسبد گناه خود ز خود داند زمانه
1 در عالم عشق صادقی باید کرد با هر چه رسد موافقی باید کرد
2 در عشق سراسر قدم پیران زد سر در سر کار عاشقی باید کرد
1 قفلی زده ام زمهر تو بر سر دل تا مهر دگر کسی نگنجد در دل
2 این طرفه تر است کار ماند مشکل نه دل سرما دارد و نه ما سر دل
1 ای دل به سری پر زهوس چتوان کرد نه پایگهی نه دسترس، چتوان کرد
2 یک دم نفست چو برنیاری با او تو یک نفسی به یک نفس چتوان کرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به