1 ملک بی ملک دار باشد، نی ور بود پایدار باشد، نی
2 بی شهنشه بنای ملک جهان محکم و استوار باشد، نی
3 خله ای را که بی خداوندست کار او برقرار باشد، نی
4 شهر را هیچ حامی و هادی چون شه و شهریار باشد، نی
1 ای کرده چرخ تیغ ترا پاسبان ملک وی کرده جود کفّ ترا پاسبان خویش
2 تقدیر گوش امر تو دارد ز آسمان دینار قصد کفّ تو دارد ز کان خویش
1 بزلف کژّ ولیکن بقدّ و قامت راست به تن درست و لیکن بچشمکان بیمار
2 اگر سر آرد یار آن سنان او نشگفت هر آینه چو همه خون خورد سر آرد بار
1 شود خون جگر از دل چکیده که آب آتشین آید ز دیده