- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد ازان فسون من دیوانه را پری گیرد
2 ز دام عشق تو مشکل کسی تواند جست چو گرد یاسمنت سنبل طری گیرد
3 ز شهر صبر دلم خیمه زد برون اینست سزای آن که چو من یار لشکری گیرد
4 قدم ز دیده کنم در رهت نه فرق چرا سلوک راه تو را مرد سرسری گیرد
5 به لطف کوش که ماند ز منصب شاهی چو شه نه قاعده بنده پروری گیرد
6 عمامه و فش و ریش است مایه تشویش خوش آن حریف که دین قلندری گیرد
7 همای طبع تو جامی بلندپرواز است سزد که کنگر کاخ سخنوری گیرد