-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاعران بینوا خوانند شعر با نوا وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا
2 طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا
3 اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن پادشاهم بر سخن جایز نباشد پادشا
4 باطلی گر حق کنم عالم مرا گردد مقر ور حقی باطل کنم منکر نگردد کس مرا
5 گوهر اردر زیر پا آرم کنم سنگ سیاه خاک اگر در دست گیرم سازم از وی کیمیا
6 گر هجا گویم رمد از پیش من دیو سپید ور غزل خوانم مرا منقاد گردد اژدها
7 کس مرا نشناسد و بیگانه رویم نزد خلق زآنکه در گیتی ز بی جنسی ندارم آشنا