بیچاره دل به درد تو از جهان ملک خاتون غزل 772

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبور

1 بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبور جان را تو قوّتی و دلم را تویی سرور

2 تا چند صبر باشدم از روی مهوشت تا کی بود شکیب بگو دیده را ز نور

3 آنچ از فراق تو به سر ما گذشت دوش شرح بلای آن نتوان گفت در حضور

4 در جنّت ار برند مرا بی حضور دوست بی وصل جان فزاش نخواهم جمال حور

5 ای جان نازنین من آخر بگو ز ما تا کی تو دور باشی و من باشم از تو دور

6 آخر ترّحمی به من و حال من بکن بیچاره دل ز روی تو تا کی شود به دور

7 گویی صبور باش به هجران تو در جهان دیدی که هیچکس شود از جان خود صبور

عکس نوشته
کامنت
comment