صد چشمه ی زهر از لب داغ دل از عرفی شیرازی غزل 37

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

صد چشمه ی زهر از لب داغ دل ما ریخت

1 صد چشمه ی زهر از لب داغ دل ما ریخت غم روغن تلخی به چراغ دل ما ریخت

2 ساقی چو می عشق تو می کرد به ساغر هر صاف که آید به ایاغ دل ما ریخت

3 هر گرد ملالی که برفتند ز دل ها عشقت همه بر روی فراغ دل ما ریخت

4 فریاد که هر دل که به دیوار غم او بر کوفت سری چون ز دماغ دل ما ریخت

5 آبی که بنوشید خضر، وه، که ز مژگان در بادیه غم به سراغ دل ما ریخت

6 این گریه که برگشت به دل از ره دیده صد دانه ی الماس به داغ دل ما ریخت

7 عرفی جگر افشان نبود ناله ی هر دل این برگ ز گلدسته ی باغ دل ما ریخت

عکس نوشته
کامنت
comment