شاعر و شعر شناسان، قلمم از حزین لاهیجی قطعه 1012

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شاعر و شعر شناسان، قلمم را به زبان

1 شاعر و شعر شناسان، قلمم را به زبان رفته ابطای حقی گاه و گه ابطای یلی؟

2 گاه در طول کند صف شکنی، گاه به عرض ذوالفقار کف خصم افکن کرار علی

3 گر گذارد قدمی سوی چپ و راست، سزاست از تهمتن نبود عیب، به میدان یلی

4 زلف لیلی ست سوادم، چه پریشان، چه به خم توبه پرداز به آرایش زلف عملی

5 نکته گر لاغر و گر فربه، از آن هیچ نکاست مصحفم گاه بود رحلی و گاهی بغلی

6 وقفه یک جا نکند خامهٔ نورافشانم مهر، گاهی اسدی باشد و گاهی حملی

7 کرده بر دایره ام حلقه به گوش خط یار رشک خورشید بود نقطهام از بی بدلی

8 نقش کلکم که بود روشنی چشم خرد کرده، در دیدهٔ بی نور حسودان، سَبَلی

9 یابی از خامهٔ من، خضر صفت عمر ابد بینی از نامه ی من پرتو فیض ازلی

10 می کند فرق، دماغی که بود بوی شناس عنبری از من و زین گَندَه دهانان بَصَلی

عکس نوشته
کامنت
comment