پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن از قاآنی قطعه 106

پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن

1 پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن می‌شنیدم که بدین نوع همی راند سخن

2 کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن

3 تتتریاکیم و بی شششهد للبت صصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن

4 طفل گفتا مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن

5 مممی‌خواهی ممشتی به ککلت بزنم کهبیفتد مممغزت ممیان ددهن

6 پیرگفتا وووالله که معلومست این که که زادم من بیچاره ز مادر الکن

7 هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون گگگنگ و لالالالم به‌خخلاق زمن

8 طفل گفتا خخدا را صصدبار ششکر که برستم به جهان از مملال و ممحن

9 مممن هم گگگنگم مممثل تتتو تتتو هم گگگنکی مممثل مممن

عکس نوشته
کامنت
comment