نهاد پیر مغان بر از امیرعلیشیر نوایی غزل 208

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

نهاد پیر مغان بر کفت چو باده صاف

1 نهاد پیر مغان بر کفت چو باده صاف به عذر توبه دگر خویشرا مدار معاف

2 ز چاک پیرهنم دوختن چه سود ایدل مرا که گشته ز تیغ فراق سینه شکاف

3 شکست قلب همه اهل عشق مژگانت ازان سبب که صف آراسته چون اهل مصاف

4 به درس عشق در آ صوفیا چو مطلوبت نگشت فتح ز مفتاح و کشف از کشاف

5 تمام دفتر آداب عشق یک حرف است سخن دراز کشید از نزاع اهل خلاف

6 مرا رضای تو و دیر به ز کعبه و زهد که گفته اند که بالای طاعتست انصاف

7 طریق بیخودی از فانی و خودی از شیخ که این زلا همه گه نکته راند آن از لاف

عکس نوشته
کامنت
comment