1 نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر شاهد حرف لبش لعل بدخشان حاضر
2 هر که سر از خط فرمان تو بیرون سازد تیغ ابرو، رسن زلف پریشان حاضر
3 دل به کفر خم زلفش سر سودا دارد گر قبولش نشود جان و دل ایمان حاضر
4 گر سواد خط یاقوت نداری ای دل مصحفی بر ورق گل خط ریحان حاضر
5 منکر یوسف ما کیست بگو ای دل زار قدمی پیش بنه چاه زنخدان حاضر
6 منکر چاک دل صبح نگردد خورشید تیغ آلوده به خون زخم نمایان حاضر
7 گر سر رفتن از خویش سعیدا داری شاهراه نظر و چاک گریبان حاضر