-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ می برد روی نکویان ز دل آینه، زنگ
2 نفس بد کشت جهان را ز خدا می طلبم شیرمردی که تواند به درآید به پلنگ
3 دست افشان ز جهان درگذر از نیک و بدش که در این باب نه خوب است نماییم درنگ
4 هر زمان جلوهٔ دیگر به نظر می آرد داد و فریاد ز دست فلک مینا رنگ
5 صلح کن صلح گرت میل اقالیم دل است که کسی فتح نکرده است خرابات به چنگ
6 عشق دریای شگرفی است سعیدا هش دار کمتر از بچهٔ ماهی است در این بحر، نهنگ