1 فیلسوفی گفتم اندر خطه هندوستان حکمتی دیدم نوشته بر در بتخانهای
2 گفتمش برگو چه حکمت هست گفتا آنکه بود آدمی چون بار شیشه چرخ چون دیوانهای
1 فرخنده باد مقدم دستور کامیاب بر روزگار دولت شاه فلک جناب
2 سلطان مشرقین که از اوج سروری رأیش فکند سایه رفعت بر آفتاب
1 آفرین باد آفرین ای حیدر خنجر گذار کامد از تیغ تو آبی ملک را بر روی کار
2 مدتی بر خویشتن خندید خصمت همچو گل دست تقدیرش نهاد از خنجرت ناگاه خار
1 یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
2 عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به