1 گلبرگ به نرمی چو بر و دوش تو نیست مهتاب به جلوه چون بناگوش تو نیست
2 پیمانه به تاثیر لب نوش تو نیست آتشکده را گرمی آغوش تو نیست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 تو ای آتشین زهره کز تابناکی فروزان کنی بزم چرخ کهن را
2 برون افکنی از پی دلفریبی از آن نیلگون جامه، سیمینهتن را
1 دیگران از صدمه اعدا همینالند و من از جفای دوستان گریم چو ابر بهمنی
2 سستعهد و سردمهرند این رفیقان همچو گل ضایع آن عمری که با این سستعهدان سر کنی
1 نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
2 نه جان بینصیبم را پیامی از دلارامی نه شام بیفروغم را نشانی از سحرگاهی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **