سرگشته در این عرصه از جهان ملک خاتون غزل 1111

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم

1 سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم فرزین صفت ای شاه به کوی تو گداییم

2 دردیست مرا در دل بیچاره و عمریست تا از رخ جان پرورت ای دوست جداییم

3 هستی تو طبیب دل پردرد ضعیفم از لطف جهان بخش تو محتاج دواییم

4 عشق تو چو کوهست و تن غمزده کاهی آخر تو بگو چون به غم عشق برآییم

5 من خاک ره شوقم و تو سرو روانی در حسرت بالای تو سرگشته چو ماییم

6 ماییم و نوای غمت و برگ غریبی آخر نظری کن تو که بی برگ و نواییم

7 گر جان به اشارت طلبی از من مهجور ما منتظر و بنده ی فرمان شماییم

8 گم کرده رهم لیک مرا گفت سروشی از جاده مشو دور که ما راهنماییم

9 تو شاه جهانبانی و من مور ضعیفم دربان تو را بنده درگاه نشاییم

عکس نوشته
کامنت
comment