- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مردمان گویند از می توبه تا کی کردهای باز لعبت بازی دیگر برون آوردهای
2 با که بر هم بستهای این نقش و این شَین از کجاست نذر تا کی کردهای سوگند تا کی خوردهای
3 گه مقصّروار در بحث مراتب ماندهای گه علم چون غالیان بر بامِ عالم بردهای
4 گاه در دعوت سخن با آسمان پیوستهای گاه در وحدت بساطِ لامکان گستردهای
5 در تنآسانی دل و دست از دو عالم شستهای در مسلمانی خدا و خلق را آزردهای
6 در فضولی هر چه تضییقی کنی دَه حرفتی در دورویی هر چه تخفیفی کنی صد مردهای
7 خشک و تر در خرمنِ لاغیر بر هم سوختی در میان آتش کثرت هنوز افسردهای
8 این همه هستم که میگویید و زینها بیشتر چون کنم پروردگارا گرچنان پروردهای
9 تا نزاری از کجا پیدا کند خطِ جواز گر ز لوح حرفتش حرفِ نعم بستردهای