اهل عالم که ز اقبال هما از سلیم تهرانی غزل 567

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

اهل عالم که ز اقبال هما می گویند

1 اهل عالم که ز اقبال هما می گویند از کسی هرچه ندیدند، چرا می گویند

2 آن کسانی که به رسوایی ما طعنه زنند خبر از عشق ندارند چها می گویند

3 بس کن از ناله که در قافله ی خاموشان این چنین طایفه را هرزه درا می گویند

4 پادشاهان ز کسی باج نگیرند که خلق هرکه چیزی ز کسی خواست، گدا می گویند

5 سنگ بر شیشه ی ما چند زنی، عیبی نیست که بپرسیم که این را چه ادا می گویند؟

6 عاشقان یک دو قدم رفتن و برگشتن را در ره کوی تو، خمیازه ی پا می گویند!

7 بت پرستان ز کمالی که تو داری در حسن چون ببینند ترا، نام خدا می گویند

8 می روی مست تغافل ز سر خاک سلیم خاکساران تو ای دوست، دعا می گویند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر