1 ای قوم! اگر همدم این مسکینید ماتم زدهای بر سر من بگزینید
2 وی جملهٔ ذرّات جهان میبینید تا حشر به ماتم دلم بنشینید
1 دولت عاشقان هوای تو است راحت طالبان بلای تو است
2 کیمیای سعادت دو جهان گرد خاک در سرای تو است
1 چون به اصل اصل در پیوسته بیتو جان توست پس تویی بیتو که از تو آن تویی پنهان توست
2 این تویی جزوی به نفس و آن تویی کلی به دل لیک تو نه این نه آنی بلکه هر دو آن توست
1 درج لعلت دلگشای مردم است عکس ماهت رهنمای انجم است
2 مردم چشم تو با من کژ چو باخت راستی نه مردمی نه مردم است
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند