مردم و خود را ز غمهای جهان از هلالی جغتایی غزل 209

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

مردم و خود را ز غمهای جهان کردم خلاص

1 مردم و خود را ز غمهای جهان کردم خلاص عالمی را هم ز فریاد و فغان کردم خلاص

2 در غم عشق جوانی می شنیدم پند پیر خویشتن را از غم پیر و جوان کردم خلاص

3 خوش زمانی دست داد از عالم مستی مرا کز دو عالم خویش را در یک زمان کردم خلاص

4 بر سر بازار رمزی گفتم از سودای عشق مردمان را از غم سود و زیان کردم خلاص

5 گفتمش: آخر هلالی را ز هجران سوختی گفت: او را از بلای جاودان کردم خلاص

عکس نوشته
کامنت
comment