- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اهل قلم فراغت دنیا نمیکنند کاری که دست میکند اعضا نمیکنند
2 تیغ برهنه است کسی کز طمع برید آزادگان به خلق مدارا نمیکنند
3 بیآرزو شود دل بیآرزو نصیب این است دولتی که تمنّا نمیکنند
4 بر دامن رضاست سر خستگان عشق افتادهاند و تکیه به دنیا نمیکنند
5 گل نشکفد ز گلبن افسردهخاطران تا ابر دیده را چمنآرا نمیکنند
6 روی نگاه عجز ندارند عاشقان سر زیر تیغ آن مژه بالا نمیکنند
7 نقد است قسمت همه دلها ز جور تو ارباب جود وعده به فردا نمیکنند
8 خاک مراد دیدهوران است گرد غم این خاک را به کاسهٔ دنیا نمیکنند
9 بینا نمیشود دل شوریدگان حزین تا دیده را نقاب تماشا نمیکنند