شور آمد آمد صد مدعا گردد از جویای تبریزی غزل 402

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

شور آمد آمد صد مدعا گردد بلند

1 شور آمد آمد صد مدعا گردد بلند در دل شب چون زلب نام خدا گردد بلند

2 قمری مستی ست پنداری به پرواز آمده چون کف خاکستر ما بر هوا گردد بلند

3 صفحهٔ تصویر سازد پرده های گوش را چون به یاد عارضی فریاد ما گردد بلند

4 بی تو سرو آه از بالای ضعف پیکرم همچو قد کودکان در سالها گردد بلند

5 سرو او چون جلوه پیرایی کند در صحن باغ نخل را از هر ورق دست دعا گردد بلند

6 بر مآل کار خود غیر از کف افسوس نیست هر کجا بر عاجزی دست جفا گردد بلند

7 این به طور آن غزل جویا که خان فرموده اند گر زپای افتاده ای دست دعا گردد بلند

عکس نوشته
کامنت
comment