-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گذشت بر سرم از دست دل قیامتها کشیدم از کس و ناکس بسی ملامتها
2 علم شدم به علامات عشق در عالم بلی به روز قیامت بود علامتها
3 غلام عشقم و الحمدلله از سر صدق بر آستان وفا کردهام اقامتها
4 محبت است و ارادت نه جبر و نه تکلیف ز دل به رغبت خاطر کشم غرامتها
5 مرا به زهد و صلاح و وَرَع مکن دعوت بلای عشق به است از چنین سلامتها
6 همین نه بس که نبایست خوردنم باری ز عمر رفته چو افسردگان ندامتها
7 نزاریا ز زمان گذشته بیش ملاف بر اولیا نتوان بست از این کرامتها
8 به صور عشق فرودم دمی چو زندهدلان که در زمانه برانگیختی قیامتها