گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا یاری
1
گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا یاری
به اشک لاله گون زین پس، نمایم چهره گلناری
2
ز بار زندگانی، در جهان چندان گران بارم
که جان ناتوان آمد مرا بر لب به دشواری
3
شب غفلت فروبست، اختران را دیدهٔ روشن
ندانم ازکه باید داشت دیگر، چشم بیداری