- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب فراق، چو زلفت اگر چه تاریک است امیدوارم از آن رو، که صبح، نزدیک است
2 به خفتگان، خبری میدهد، خروش خروس ز هاتف دگرست، آن خطاب نزدیک است
3 صبا، سلاسل دیوانگان عشق تو را به بوی زلف تو هر صبح، داده تحریک است
4 بپرس حال من از چشم خود، که این معنی حکایتی است که معلوم ترک و تاجیک، است
5 ز کفر زلف تو، دل ره نمیبرد بیرون که راه پر خم و پیچ و محله تاریک است
6 نمیرسد به خیال تو، آب دیده من که دیده، سخت ضعیف است و راه، باریک است
7 تو مالکی به همه روی، در ممالک حسن مرا بپرس، که سلمانت از ممالیک است