حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

فراقِ یارِ سفر از حکیم نزاری قهستانی غزل 415

غزل 415 ام از 1607 غزلیات

فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد

1 فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد که قصدِ جانِ منِ زارِ ناتوان دارد

2 دلِ سبک سرم از جان ملال خواهد کرد مگر که بختِ سبک سارِ سرگران دارد

3 غلامِ هم نفسی ام که یک نفس با من فرو نشیند و رازِ دلم نهان دارد

4 وصال پای ز من در کشید و یار برفت فراق بر منِ بی چاره دست از آن دارد

5 چه صعب تر ز جدایی بود میانِ دو دوست که این بر آن دلِ مشتاقِ مهربان دارد

6 به جان رسیده ام ای دوست جانِ مشتاقم کجا شدی که روان نظر روان دارد

7 ز مرگ بی تو نترسم خدای می داند بلی که بی تو مرا زندگی زیان دارد

8 بیا که دیده جگر بی تو در کنار نهاد ببین که با تو کنارم چه در میان دارد

9 کنارِ وصلِ توم از میانِ دل باید غمِ میانِ توم از میانِ جان دارد

10 فضایِ کلبۀ من بی تو دوزخ است بلی بهشت نور ز دیدارِ دوستان دارد

11 همین و بس که نزاریِ خویش خواندی ام مرا دگر چه غمِ دوزخ و جنان دارد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد

شاعر شعر فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد چه کسی است ؟

شاعر شعر فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد چیست ؟

قالب شعر فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد غزل است

مضمون اصلی شعر فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر