فراق اگر چه مرا از حکیم نزاری قهستانی غزل 1374

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ جدایی

1 فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ جدایی خیالِ دوست تو باری درین میانه کجایی

2 که می‌رود که بگوید که گر میانِ من و تو وفا و عهد درست است برشکسته چرایی

3 هزار بار به هم برزدی چو زلف پریشان ممالکِ دل و جانم به زخمِ تیغِ جدایی

4 وصالِ زهره نه حدِّ چو من کسی‌ست ولیکن سعادتست که از مشتری شده‌ست عطایی

5 تو آفتابی و من ذرّه و وجودِ ضعیفم نمی‌نماید تا خویش را به من ننمایی

6 به دفع مال و منال از غمِ تو سیر نگردم که جان برای تو دارم چه جای کرد و کیایی

7 نزاریا به درآی از خودی که سود ندارد هزار بار اگر گرد کاینات برآیی

8 مگر معاینه مَن عَرفَ نَفسهُ بشناسی وگرنه بابِ فَقَد عرفَ ربَّهُ نگشایی

عکس نوشته
کامنت
comment